در اثنای جنگ جهانی اول امپراتوری آلمان تلاش میکند مردم هند- بهویژه مسلمانان شبه قاره- را به قیام علیه استعمار بریتانیا برانگیزاند. اما پروژهی بزرگ ”عملیات افغانستان“ شکست میخورد و ناتمام میماند.
در این گیر و دار درگوشهی دور افتادهای ار ایرانزمین، در سرزمینهای داغ حاشیهی خلیج فارس، جنبشی کوچک اما دیرپا و خستگی ناپذیر علیه نیروهای متجاوز انگلیس درجریان است: دلاوران تنگستانی و دشتستانی با دست تهی و کمترین امکانات بزرگترین قدرت استعماری جهان را به چالش کشیدهاند.
در چنین اوضاعی است که ویلهلم واسموس، این روستازادهی اهل شمال آلمان، از ”عملیات افغانستان“ جدا میشود، خدمت دیپلماتیک در مقام کنسول آلمان در بوشهر را کنار میگذارد و - البته با نظرداشت به اهداف امپراتوری آلمان- به این جنبش میپیوندد.