در 30 دسامبر 2000، مردی به زور وارد خانه خانواده میازاوا شده، همه را کشته، نشسته پشت کامپیوتر، بستی خورده و همینطور یازده ساعت در خانه مانده و فردای آن روز از خانه خارج شده است. هیچ انگیزهای در کار نبود، ولی قاتل از خودش انواعواقسام شواهد و مدارک را در صحنه بر جا گذاشته بود.
بازرس ایواتا که به تازگی به دایره جنایی پلیس توکیو منتقل شده است، از بیخوابی شدید رنج میبرد و با گذشته پرتلاطمش دستوپنجه نرم میکند. نه بالادستیهایش در ادارهی پلیس و نه همکارش بازرس ساکایی کوچکترین علاقهای به حضور یک تازهوارد در دایره جنایی ندارند؛ اما مواجهه ایواتا و ساکایی با پرونده قتل «خورشید سیاه» همه چیز را عوض میکند، آنها خیلی زود میفهمند این اولین قتل این پرونده نیست و اگر قاتل را پیدا نکنند آخرین قتل هم نخواهد بود.