مولی گری مثل بقیه نیست. در حال کشمکش با جامعه است و منظور بقیه را اشتباه متوجه میشود. همیشه «مامان جون» دنیای اطراف را برایش تفسیر میکند و آن را به شکل قوانین سادهای در میآورد تا مولی بتواند به زندگیاش ادامه دهد. حالا که چند ماهی از مرگ «مامان جون» میگذرد، مولی گری بیستوپنج ساله خودش به تنهایی باید از پس مشکلات و پیچیدگیهای زندگی بربیاید.