در رمان حاضر، داستانی عاشقانه درج شده است. «طلایه» دختر زیبایی است که خواستگاران فراوانی دارد. او پدری سرشناس و متدین دارد و خود به نجابت و پاکدامنی معروف است. اما در شبی در یک مهمانی، بدون اطلاع از مختلط بودن مجلس، به جشن میرود و در پایان مهمانی طعمه یکی از پسران بیصفت شده و گوهر عفت خود را از دست میدهد. از آن به بعد، او به خاطر ترس از بیآبرویی، از تمام خواستگاران خود عیب و ایراد میگیرد و آنها را رد میکند تا اینکه فوتبالیست سرشناسی به نام «اردوان صولتی» که فردی تحصیل کرده، ثروتمند و جوان رعنایی است، به خواستگاری وی میآید و «طلایه» که در مقابل خانواده، بهانهای برای رد کردن او ندارد، به او پاسخ مثبت میدهد و زندگیاش در مسیر جدید همراه با شیرینیها و تلخیهای فراوان قرار میگیرد.