اگر واقعا میخواهیم زندگی کنیمء بهتر است هر چه زودتر دست به کار شویمء و گرنه همان بهتر که شروع به مردن کنیم. انتخاب ساده است: بین اکنون و پایان گریزناپذیر روزهای زندگیمانء میتوانیم یا زندگی را انتخاب کنیم یا مرگ را. زندگی زیستی تا زمانی که به نیازهای بدنمان رسیدگی میکنیمء فرایندی خودکاراست. اما زندگی مطلوب به هیچوجه چیزی نیست که به خودی خود رخ دهد. در واقعء منظور از زندگی کردن کارهایی است که برخلاف این روند خودکار انجام میدهیم. اگر خودمان زندگی را هدایت نکنیمء نیروهای بیرونی کنترل زندگیمان را در جهت اهداف خودشان به دست خواهند گرفت. وقتی که عوامل بیرونی زندگیمان را کنترل میکنند. اهداف آن عوامل است که برآورده میشود. غرایز برنامهریزی شدهی زیستیء از زندگی ما برای بازتولید مواد ژنتیکیمان بهره میبرند. فرهنگ نیز در جهت رونق بخشیدن به ارزشها و نهادهایش از زندگی ما بهرهبرداری میکند. دیگران نیزء بدون ملاحظهء تا جای ممکن از انرژی ما در جهت پیشبرد اولویتهای خودشان استفاده میکنند. نمیتوان از هیچکس انتظار داشت کمکمان کند تا زندگی کنیم. خودمان باید راه زندگیمان را پیدا کنیم.