ماریا تنها دختر منشی دربار اتریش دختری نابغه است. استعداد او در نوازندگی پیانو با وجود نابینا بودن تحسین همگان را برمیانگیزد. پدر ماریا اما از وضعیت جسمانی دخترش راضی نیست و برای بهبود او از ”فرانتز آنتوان مسمر“ یکی از مدعیان هیپنوتیزم درمانی طلب کمک میکند. ورود مسمر به زندگی ماریا همراه اتفاقات شگرفی است. تلفیقی از حس شجاعت، لذت، کمبود و درد بیگناهی.