مهدی میرمحمدی


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
غلامرضا غلامرضا را کشت (روایتی از بودن و نبودن غلامرضا تختی)
برادر (تک‌گویی‌ها برای 5 شخصیت) نمایش‌نامه
  • 17,000 تومان
  • با تخفیف: 17,000 تومان

غلامرضا غلامرضا را کشت (روایتی از بودن و نبودن غلامرضا تختی)

  • 390,000 تومان

این شروع روایتی جسورانه، دقیق و متاثرکننده از زندگی و مرگ یکی از بزرگ‌ترین قهرمانان کشتی ایران و جهان است. غلامرضا تختی بدون شک یکی از چهره‌های منحصر به فرد تاریخ معاصر ایران است. او را می‌توان در قامت یک کهن‌الگو تصویر کرد؛ پهلوان، مرشد و عیاری که در حافظه تاریخی ملت ما ماندگار شده است. طبیعی است که مثل هر اسطوره دیگری پیرامون او هم مکرر افسانه‌پردازی و شایعه شده است. همین امر چهره واقعی او را در پرده‌ای از ابهام باقی گذاشته و حقیقت مرگ و زندگی او را رازآلود و مکتوم ساخته است. مهدی میرمحمدی در کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت» قدم بزرگی برای نزدیک شدن به حقیقت بی‌غبار برداشته است. بیراه نیست اگر بگوییم میرمحمدی در چند سالی که برای این موضوع پژوهش کرده هیچ سند مهمی اعم از عکس، نوشته، مصاحبه و یا اظهارنظری را از قلم نینداخته است. راوی دوم شخص ریزبین و دقیق آن شما را در جریان لحظه به لحظه ساعات منتهی به مرگ غلامرضا قرار می‌دهد. اما بعد میرمحمدی با چیره‌دستی دوربینش را عقب‌تر می‌آورد و تصویر پشت تصویر، خواننده را در ماجرایی مجذوب‌کننده فرو می‌برد. پرتره تختی هرگز در این افق دید تازه گم یا فراموش نمی‌شود.در پس‌زمینه هم می‌توان تمام رخدادهایی را دید که خم به ابروی او و چین به صورتش می‌اندازند. هنر میرمحمدی این است که علی‌رغم ارادت آشکارش به جهان پهلوان، پژوهش منصفانه و دقیقی انجام داده و حاصل آن را تبدیل به روایتی جذاب کرده است. روایتی که پس از خواندنش تازه می‌فهمیم چیز زیادی درباره تختی نمی‌دانسته‌ایم. قهرمان بلندآوازه‌ای که رویاهای بزرگی در سر داشت. اما در آوردگاه مبارزه مقهور بدل‌کاری‌های زمانه شد و فنون عجیبی که یکی پس از دیگری از آستین روزگار بیرون می‌آمد او را اسیر خاک کرد.

برادر (تک‌گویی‌ها برای 5 شخصیت) نمایش‌نامه

  • 17,000 تومان

برادر بزرگ‌تر: من خیلی وقته خواب ندیده‌م. نمی‌دونم چرا. شاید چون فقط زمانی می‌خوابم که مجبور باشم بخوابم. یعنی زمانی فقط خوابم می‌بره که دیگه نتونم بیدار بمونم. وقتی خوابم می‌گیره انگار که مرده باشم.

صفحه‌ی 1