مهمترین علت محبوبیت شمس تبریزی در چند دهه اخیر - علاوه بر عواملی دیگر - این است که هرکس که اندکی با حال و قال او آشنا میگردد، درمییابد که شمس در دو ساحت بیش از همه و همواره درگیر بوده است: نخست، پیچیدن و درپیچیدن با ذات آدمی و لایههای پنهان او - که غالب کسان جرات فهم یا ابراز آن را ندارند - و دیگر، آویزش و ستیز با تابوهایی که در کشف جان و جهان، و مخصوصا ارتباط این و آن، همیشه و همواره ممنوع و حرام اعلام شدهاند. شمس بیتردید قهرمان میدان این آمیزش و آویزشهاست؛ مسالهای که به نظر میرسد مولانا، علیرغم همه شهرت و عظمتی که دارد، در میدان اول پیروزتر از شمس و در میدان دوم بسیار کمفروغتر از اوست.