محمد میرعلی اکبری


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
سفر به نهایت دور (نمایش‌نامه)
  • 25,000 تومان
  • با تخفیف: 25,000 تومان
آرتیگوشه (7 تک‌گویی) نمایش‌نامه
  • 17,000 تومان
  • با تخفیف: 17,000 تومان
پنگوئن‌های افسرده (نمایش‌نامه)
  • 35,000 تومان
  • با تخفیف: 35,000 تومان
عناصر خودسر (نمایش‌نامه)
  • 8,500 تومان
  • با تخفیف: 8,500 تومان
الاویاتان (نمایش‌نامه)
  • 10,000 تومان
  • با تخفیف: 10,000 تومان

سفر به نهایت دور (نمایش‌نامه)

  • 25,000 تومان

کلاه به سر: ببخشید! [ساره چشم‌غره می‌رود.] کلاه به سر: یه دسته گل ندیدید؟ [سکوت] کلاه به سر: می‌گم یه دسته گل ندیدید؟ [ساره رویش را برمی‌گرداند] کلاه به سر: توی اون سطل آشغال یه دسته گل بود که حدود چهارده هزار تومن می‌ارزید. ...

آرتیگوشه (7 تک‌گویی) نمایش‌نامه

  • 17,000 تومان

«مادر دشمن را شناختم. تاریکی را درک کردم. ظلمت را دیدم. زجر را فهمیدم. مادر انسان همواره در رنج است. اهریمن دنیا را به تار خود کشیده. اگر از نسل ازرداشد مقدس هستم، باید جنگ بسازم. از کجا باید با این عظمت روبه‌رو گردم؟»

پنگوئن‌های افسرده (نمایش‌نامه)

  • 35,000 تومان

خانه ای قدیمی و سنتی در مرکز شهر. غفور کنار حوض نشسته است و در حال پاک کردن کله و پاچه‌ی گوسفند است. سایه رحمان بر کف حیاط می‌افتد. غفور برمی‌گردد و نگاهی به او می‌اندازد. رحمان سیگار به لب وارد می‌شود. سیگارش خاموش است و با فندکی بازی می‌کند که روشن نمی‌شود... رحمان: ترسیدی؟ غفور: زهره ام آب شد. رحمان می‌خندد. غفور: مرده‌شور اون خنده‌ات را ببره! ....

عناصر خودسر (نمایش‌نامه)

  • 8,500 تومان

خسروانی: شیشه ماشین‌شو کشید پایین. یه اخم حق به جانب کرد که چی می‌گی مردک؟ خم شدم. از بالای عینکم یه نگاه اخطاری بهش انداختم. دو دقیقه‌ای چشم تو چشم هم شدیم. نگاه اون معترضانه بود، نگاه من اخطاری. مثل یه بازیکنی که وسط زمین، منتظره تا داور کارت زرد بهش نشون بده.

الاویاتان (نمایش‌نامه)

  • 10,000 تومان

صدای بازرس: نشسته‌م وسط آشپزخونه.دوتا ترامادول انداختم بالا. پشت کله‌ام تیر می‌کشه. این دکتر دبنگ، هنوز هیچ حدسی در مورد سر دردهام نزده. هیچی. فردا جوابش می‌یاد. جواب آزمایش. ظرف‌ها تو ماشین ظرفشویی تلنباره. یه هفته‌ست هر چی ظرف بوده انداخته‌م رو هم. من که مرد آشپزخونه نیست‌م. مرد نیمرو درست کردن. بساط صبحانه چیدن. من هیچ کدوم از مردها نیستم. چشمام داره سنگین می‌شه. دیدم خاکستر سیگار رو کف آشپزخونه ریخت. محلش نذاشتم. کل خونه شده مرغدونی. کثافت محض. باید یه کلفت استخدام کنم، دو سه روز بیافته به در و دیوار خونه کثافت‌ها رو پاک کنه. برقش بندازه...

صفحه‌ی 1