محمد صالح علا


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
خط‌کش‌ها و شقایق
  • 45,000 تومان
  • با تخفیف: 45,000 تومان
نامه‌های شفاهی
  • 40,000 تومان
  • با تخفیف: 40,000 تومان
پارچه‌فروش عاشق
  • 14,000 تومان
  • با تخفیف: 14,000 تومان
حیف حوصله‌ام پیر شده
  • 35,000 تومان
  • با تخفیف: 35,000 تومان
دست بردن زیر لباس سیب
  • 30,000 تومان
  • با تخفیف: 30,000 تومان
اجازه می‌فرمایید گاهی خواب شما را ببینم (مجموعه داستان)

خط‌کش‌ها و شقایق

  • 45,000 تومان

خرمافروش می‌رفت و فریاد می‌زد: "آآآی... خرمالو دارم." از او پرسیدند: "تو که خرما می‌فروشی، چرا داد می‌زنی آی خرمالو دارم؟" خرمافروش دوره‌گرد گفت: "او، آن که مشتری من است خود می‌داند ما چه می‌فروشیم." واقعا هم که که چه خوب است آدمی پیش پیش بداند کی، کجا، چه می‌فروشد که مکان خود مقدمه نقد پدیده است. آن وقت‌ها اغلب مردم را از نشانی محل زندگی یا کارش می‌شناختند. دست کم در سال‌های جوانی ما مهم بود که آدمی اهل کجا باشد. مثلا در سال‌های نوجوانی ما خوب بود که آدمی بچه تهران باشد. آن وقت‌ها بچه تهران بودن یک امتیاز مضاعف به حساب می‌آمد. نه تنها تهرانی بودن که حتی مهم بود آدمی بچه کدام محله تهران باشد. ما اغلب دوست داشتیم بچه بالا شهر باشیم در حالی که خانه‌مان دروازه دولاب بود. آن سال‌ها خوب بود آدمی بچه شمیران باشد، بچه آجودانیه، الهیه، زعفرانیه باشد. اما یکباره ارزش‌ها دگرگون شد. ناکهان خوب شد که آدمی بچه پایین شهر باشد. پس بخت امثال من باز شد. ما که بچه دولاب بودیم دیگر راه می‌رفتیم و پز می‌دادیم که ما بچه دروازه دولابیم.

نامه‌های شفاهی

  • 40,000 تومان

سلام به آن‌ها که دست می‌زنند. سلام به آن‌ها که می‌دانند چرا دست می‌زنند. سلام به خودم که نمی‌دانم چرا دست می‌زنم. که همیشه با شنیدن صدای دست دیگرها من هم دست زده‌ام بی‌آنکه بدانم برای کی و چرا دست می‌زنم و یا چقدر باید دست بزنم. گاهی به خودم می‌گویم ما که ماهی نیستیم از دریا آمده باشیم. ما عقل داریم باید کارهامان را بر اساس خرد انجام دهیم. باید فکر کنیم. دست زدن مثل خمیازه کشیدن غیرارادی نیست. کار مهمی است و نتایج اجتماعی مهمی دارد. گاهی در سرنوشت خودمان اثر دارد. مبادا او، آن که برایش دست می‌زنیم شخص ناقلایی باشد. خدای نخواسته دزد یا ستمکار باشد. کسی که دیگرها را کتک می‌زند یا آن‌ها را زندانی می‌کند، کسی که لایق دست زدن نیست. من باید بدانم زیرا همواره تاریکی یک گوشه پنهان نشسته روشنایی را می‌پاید.

پارچه‌فروش عاشق

  • 14,000 تومان

او با زبان سعدی زبان دیگری می‌سازد، از تاثیر مجاورت بیت‌ها خبر دارد و با عناصری فرازبانی، به زیبایی‌شناسی نوین می‌رسد، برای من گاهی سعدی کیارستمی خوشایندتر از سعدی سعدی است. فریاد او را که می‌خوانم، لدت تازه‌ای از فهم سعدی می‌برم، برای همین حافظ کیارستمی را نباید با حافظ خانلری یا خرمشاهی مقایسه کرد. حافظ کیارستمی را می‌توان با سینمای کیارستمی مقایسه کرد، انگور رسیده را با انگور رسیده، کار او انتخاب لحظه قطعی در ادبیات است. او استاد ابدی کردن لحظه قطعی است، لحظه قطعی در عکس، در سینما و لحظه قطعی در ادبیات، کیارستمی همه سعدی را با انتخاب تنها یک کلمه در لحظه قطعی قرار داده «سعدی از دست خویشتن» فریاد.

حیف حوصله‌ام پیر شده

  • 35,000 تومان

پشت هر واژه آینه‌ای می‌گذارم، می‌دانم که شما آنجایید، پشت همه واژه‌هایید. من شما را هرروز دوست می‌دارم، شما نباشید، آدمی از تنهایی دق می‌کند. زندگانی ید طعم است. من هم بی شما نمی‌توانم روی پاهای خودم بایستم. یاد آن وقت‌ها بخیر، حیف حالا دیگر حوصه‌ام پیر شده. در همه نفس‌هایم جای شما خالی است. از آن روزی که مرا بیدار کرده‌اید، دیگر نخوابیدم، یاد شما مثل طعم میوه‌ای است که برای نخستین بار آن را چشیده‌ام.

دست بردن زیر لباس سیب

  • 30,000 تومان

محبوبم! من مردی دست و پا چلفتی‌ام، آینه‌ای را که به ایوان می‌بردم از دستم افتاد، شکست و هزار تکه شد. به جای آنکه غصه بخورم می‌نشینم و به دقت تکه تکه آینه را کنار هم می‌چینم، وقتی که همه را به هم می‌چسبانم، می‌بینم اشتباه کرده ام و چند تکه را جا‌به‌جا گذاشته‌ام.جوری که گوش‌هایم را جای دهانم و چشم‌هایم تا به تاست، چشم راستم را جای چشم چپم گذاشته‌ام، دوباره می‌نشینم، همه را جابه‌جا می‌کنم. از نو تکه‌های آینه را به هم می‌چسبانم، محبوبم! در این آینه پیر شده‌ام.

اجازه می‌فرمایید گاهی خواب شما را ببینم (مجموعه داستان)

  • 20,000 تومان

باور نمی‌کنی باز هم عین وحشی‌ها به من حمله کردند. جر و واجرم دادند، آن‌ها با اخلاق میانه‌ای ندارند حتی به ماده خودشان هم چنگ و دندان نشان می‌دهند، تازه ماده‌شان از نرهاشان بی‌رحم‌ترند، گرگ‌ها عاشق نمی‌شوند، بچه‌هاشان را نمی‌بوسند، بوسیدن را بلد نیستند، پوزه‌هاشان برای این کار طراحی نشده، همدیگر را در آغوش نمی‌گیرند، غبطه هم نمی‌خورند...

صفحه‌ی 1