این کتاب نگاهی است از بیرون به دنیای خوشایند مضحکه، دنیای سرشار از لذت احساس آزادی و رهایی... آزادی از قید و بند منطق، آن نوع از آزادی و رهایی خوشایند که در زندگی جدی و رسمی مستور مانده است، خنده... خنده رها و بی قید و بند.
نمایش سنتی سیاهبازی بر آمده از آیینها، جشنها و جشنوارههایی است چون میرنوروزی با دلقک و خادمان خود، کوسه برنشین، تقلیدچیها و در حقیقت بخشی از هنر عوام نه فقط به قصد سرگرمی، سرخوشی و شاد زیستی بلکه چه بسا و حتی نه آگاهانه به غریزه به مضحکه کشاندن نظم تحمیلی و فرو کشیدن صاحبان قدرت و ثروت و جاه و مقام حتی شاه و وزیر توسط عوام مردی به نام دلقک دربار و خندیدن به قهقه خندیدن و خنداندن تماشاچی بر آنها.
آنچه که امروز و بیشتر میتواند مورد توجه و حتی مورد استفاده اهل تئاتر قرار گیرد، بخش مربوط به ساختار این نمایش سنتی است، محصولی از فرهنگسازان فروتن و بینام ونشان که گرچه امروز دیگر امکان یا کاربرد اجرایی ندارد، اما عناصر موجود در این ساختار نمایشی بدون متن و ریزبینی و ریزهکاریهای آن اگر نه آموزنده، لااقل میتواند عبرتآموز باشد.
به خصوص برای سهلانگاران، نوآموختگان خوش نیاموخته، نه فقط بازیگران که حتی نمایش نامهنویسان و این همه البته نه به قصد دعوت به بازیگری یا نوشتن نمایشنامه به آن شیوه، بلکه بیان این مطلب که هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست.