از اواخر قرن نوزدهم که متخصصان و درمانگران به طبقهبندی بیماران روانی پرداختند، یکی از این طبقات به سایکوزها اختصاص یافت. عقیده براین بود و هست که وجه مشخصه بیماران سایکوز قطع ارتباط آنها با واقعیت است. بنابراین از هنگامی که پای رواندرمانی توسط فروید به میان آمد سایکوز از ساحت رواندرمانی حذف شد و درمان نگهدارنده این بیماران به روانپزشکان و دارودرمانی سپرده شد؛ زیرا عقیده بر این است که اساسا بیماران سایکوز از آنجا که ارتباطشان با واقعیت قطع شده است، قادر نیستند در اتاق درمان با درمانگر ارتباط برقرار نمایند. بنابراین به تعبیر روانکاوانه قابل تصور است که هیچگونه انتقالی در فضای درمان صورت نگیرد.
با این حال طی یک دهه گذشته گروهی از رواندرمانگران در آمریکا تلاش نمودهاند تا بیماران سایکوز را به عرصه رواندرمانی وارد نمایند. این صدای جدیدی در درمان است. دکتر مایکل رابینز یکی از روانکاران معاصر است که تلاش میکند تا در این کتاب توضیح دهد که اولا بیماران سایکوز را هم میتوان تحت رواندرمانی قرار داد، دوم اینکه رویکرد و مدل روانکاوی در بین سایر رویکردها، این قابلیت را دارد تا این مهم را به انجام برساند. این کتاب از این جهت که سنت دویست ساله طبقهبندی روانی را در هم مینوردد پیام جدیدی در درمان بیماران سایکوز است که تاکنون حتی تصور آن هم قابل انتظار نبود.