فرضیه اصلی این کتاب چنین صورتبندی شده است: در جوامعی که فرآیندهای سیاسی آن درون ساختارهای رسمی دولت کمتر نهادینه شده است نگرشها و رفتار افراد پرقدرت راهنمای قابل اعتمادی برای تغییر سیاسی محسوب میشود. مفهوم نخبگان سیاسی آنچنان که در این بررسی مورد استفاده قرار گرفته است یک مفهوم تجربی، رفتاری است. برای موازنه و برابرسازی نخبگان سیاسی یا صاحبان مشاغل رسمی در دولت ایران با ساختار اجتماعی آن هیچ کوششی استنتاجی انجام نگرفته است. برعکس، نخبگان سیاسی به مثابه افرادی از اعضای جامعه ایران یا ملت ایران تعریف شدهاند که در مقایسه با سایر اعضای جامعه ایرانی هم از نظر سیاسی فعالتر و هم از قدرت سیاسی بیشتری برخوردار بودند. منظور ما از قدرت سیاسی یک رابطه درون فردی است آن چنان که رفتار سیاستمدار، رفتار یک سیاستمدار دیگر را تغییر دهد. منظور از رفتار هر نوع تغییر در وضعیت و پایگاه فرد است در یک زمان تا زمان دیگر... این بررسی نشان میدهد که مجموعه بسیار کوچکی از متغیرهای معنیدار ناشی از روابط درون فردی وجود دارد که جوهره سیاست ایران را تشکیل میدهد. در این تحقیق چهار اصل بدبینی سیاسی، بیاعتمادی، شخصی، عدم امنیت آشکار و بهرهکشی میانفردی یک جهتگیری منششناختی عمومی را به ما ارائه میدهد که زمینه رفتار نخبگان سیاسی را تعیین میکند.