در این کتاب بهجا، مارتا نوسبام استاد ممتاز دانشگاه شیکاگو، بهکارگیری خشونت را به عنوان احساس ناشی از خشم، و فصل مشترک آنها را مورد کاوش قرار میدهد. نوسبام خشم را از رنجش، اندوه و سایر احساسات متمایز میکند. در حالی که رنجش مستلزم اعادهای مربوط به فقدانی در گذشته است، خشم نشانهی واکنشی به فرد پرخاشگر است. ایندو، هرچند بهطور جداییناپذیری درهم پیچیده شدهاند اما از کانالهای متفاوتی متحول میشوند. نوسبام به توازن دیگری مابین خشم و نفرت توجه میکند: نفرت طرف دیگر را محو میکند اما خشم راه فریاد عمومی را برای شنیده شدن هموار میسازد… با این تمایزات، نوسبام خشم را احساسی میداند که در جستجوی تلافی است اما میتواند با امکانسنجی بخشش مفید باشد.