رابرت شیلدان عتیقههای آمریکایی را به ژاپنیها که فاتحان جنگ جهانی دوم هستند میفروشد. از آنها نفرت دارد و در همین حین در آتش شباهت به آنها میسوزد.
فرنک فینک «عتیقهها» را در کارگاهش میسازد. به دلیل اصل و نصبش، زندگیاش در خوف و خفا از آلمانی فاتح جنگ میگذرد ولی مسیر کاریاش چنان پیش میرود که ناخواسته در معرض توجه باشد.
جولیانا، همسر سابق فرنک با مردی آشنا میشود که پنهانی اندیشهی قتل در سر دارد.