انسانِ مدرن از نظرِ شیلر دستخوش دوپارگی و بیگانگی با خویش است، چیزی که در فعالیتهای متضادِ «حس» و «عقل» متجلی میشود، در تضادِ دولتِ اضطرار و دولتِ عقلانیـاخلاقی، ضرورت و آزادی، قانونِ طبیعت و قانونِ اخلاق، رانه مادی و رانه صورت، و جز اینها. شیلر، در کوشش برای رفعِ این تضادها، بر سیاست و «دولتِ عقلانی» تأکید میورزد و «تربیتِ» موردِ نظر در نامهها نیز تربیتِ انسان است برای پشتِ سر نهادنِ «دولتِ اضطرار» و تأسیسِ دولتِ عقلانی. بنابراین، مسئلهی اصلیِ نامهها را مسئلهای سیاسی تشکیل میدهد، که به تعبیرِ شیلر عبارت است از «برساختنِ آزادیِ سیاسیِ حقیقی». با وجودِ این، شیلر راهِ حلِ این مسئلۀ سیاسی را نه در خودِ سیاست بلکه در«زیباییشناسی» جستوجو میکند. از نظرِ شیلر، زیباییشناسی وسیلهای است که میتواند همۀ آن دوپارگیها، تضادها و بیگانگیها را از میان بردارد و انسان را با خویش، با دیگران و با طبیعت در هماهنگیِ کامل قرار دهد.