علی خدایی


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
آدم‌های 4 باغ (مجموعه داستان)
  • 60,000 تومان
  • با تخفیف: 60,000 تومان
از میان شیشه از میان مه (مجموعه داستان)
  • 11,000 تومان
  • با تخفیف: 11,000 تومان
تمام زمستان مرا گرم کن
  • 28,500 تومان
  • با تخفیف: 28,500 تومان

آدم‌های 4 باغ (مجموعه داستان)

  • 60,000 تومان

انگار نه انگار سوار دوچرخه است در این صبح دو سه روز مانده به مهر. این چرخ‌ها خودشان می‌تابند،‌ می‌چرخند تا آقا رضا با لبخند خوشی شب قبل، از آمادگاه بپیچد به چارباغ. چارباغی‌ها تقریبا همه مشتری آقا رضایند. راسته سینما نقش جهان می‌آیند پیش او اصلاح و از وقتی صندلی مشتری را چرم قرمز کرده به او می‌گویند آقا رضا قرمز. نه مادی را نگاه می‌کند و نه پاساژی را که لب فرشادی می‌سازند. می‌رود جلوتر با خاطرات دیشب در خانه‌اش.

از میان شیشه از میان مه (مجموعه داستان)

  • 11,000 تومان

از میان شیشه از میان مه اولین کتاب علی خدایی (1337) است که برای نخستین‌بار سال 1370 منتشر شد و این داستان‌نویس خاص را به ادبیات ایران معرفی کرد. سال‌ها نایاب بودن این کتاب و شهرت بیشتر داستان‌هایش که در بسیاری از آنتولوژی‌های داستان ایرانی باز نشر شده‌اند، خدایی را بر آن داشت که بعد 25 سال به انتشار مجدد این کتاب رضایت دهد. جهان داستان‌های خدایی ترکیبی است از حسرت‌ها و زمان و مردگان، بسیاری از قهرمان‌های او ناگهان در هجوم خاطرات، رنگ‌ها و بوها خود را باز می‌یابند و درگیر روایت می‌شوند. احساس امنیتی که از این جهان شاعرانه باران زده برمی‌خیزد، در عین دل‌ربایی، حاوی تلخی زمان و آگاهی به کهن‌سالی است. خدایی را یکی از بهترین داستان کوتاه‌نویسان ایران در 30 سال گذشته می‌دانند و این صفت نشان می‌دهد که هر یک از آثارش با چه وسواس و دقتی نوشته شده‌اند. این نویسنده اصفهانی در داستان‌های دوازده‌گانه این کتاب از رد باران بر حافظه انسانش روایت می‌کند.

تمام زمستان مرا گرم کن

  • 28,500 تومان

برای اینکه چهارنفر را با خودم بکشم. بعد یک‌دفعه همه را ول کنم بیایم این‌جا و یک‌نفر را آماده مردن کنم. ملافه‌هایش را عوض کنم. حمامش کنم. موهاش را شانه کنم و وقتی قرص‌هایش را می‌دهم، یادم بیفتد که ای وای این مادر است. چقدر پیر شده و بعد مثلا از تو صحبت کنم و مادر بپرسد که حالا چه کار می‌کند، زنده‌س؟ و من بگم آره چرا که نه؟ و شب که برگشتم، مادر کنار تلویزیون نشسته باشد و بپرسد خوش گذشت؟ و من بگم آره، حرف زدیم! خندیدیم، یاد گذشته‌ها کردیم که دست همدیگر را می‌گرفتیم و زیر باران قدم می‌زدیم، یا از این گل‌فروشی وقتی می‌گذشتیم گل می‌خریدیم.

صفحه‌ی 1