پس از شکست دولتهای پارلمانی برآمده از مشروطیت در رفع عقبماندگی جامعه و ناتوانی آنها در فرآیند توسعه و تکوین دولت-ملت مدرن، بخشی از روشنفکران و سیاسیون تجددخواه و ایراندوست پس از مشروطه با مشاهده اوضاع نابهسامان کشور، راه حل عقبماندگی ایران را در استقرار نظامی اقتدارگرا و متمرکز برمبنای ایدئولوژی ناسیونالیسم اروپایی دانستند. شوربختانه این روشنفکران، ناسیونالیسم ایرانی را به عناصر و مولفههای راسیستی و شوونیستی آلودند و فرآیند شکلگیری دولت-ملت مدرن در عصر حاکمیت این ایدئولوژی که مظهر آن نظام پهلوی بود ناتمام ماند. در این کتاب به نفس مخرب این روایت نژادی-خونی از ناسیونالیسم ایرانی پرداخته شده و ویژگیها و قرابتهای آن با ناسیونالیسم رومانتیک آلمانی مورد بررسی قرار گرفته است.