شهره وکیلی


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
چه زود،دیر شد (2جلدی)
  • همراه با تخفیف
  • 1,500,000 تومان
  • با تخفیف: 1,275,000 تومان
شالیزه
  • همراه با تخفیف
  • 420,000 تومان
  • با تخفیف: 357,000 تومان
بعد از خانم جان
  • 420,000 تومان
  • با تخفیف: 420,000 تومان
رقص باد و آب
  • همراه با تخفیف
  • 850,000 تومان
  • با تخفیف: 722,500 تومان
من حرف دارم (آوا)
  • همراه با تخفیف
  • 42,500 تومان
  • با تخفیف: 36,125 تومان
نقطه تسلیم
  • همراه با تخفیف
  • 895,000 تومان
  • با تخفیف: 760,750 تومان
پریشانی
  • 58,000 تومان
  • با تخفیف: 58,000 تومان
صبر بلند
  • 33,000 تومان
  • با تخفیف: 33,000 تومان

چه زود،دیر شد (2جلدی)

  • 1,500,000 تومان

(داستان های فارسی،قرن 14)

شالیزه

  • 420,000 تومان

(داستان های فارسی،قرن 14)

بعد از خانم جان

  • 420,000 تومان

(داستان های فارسی،قرن 14)

رقص باد و آب

  • 850,000 تومان

(داستانهای فارسی،قرن 14)

من حرف دارم (آوا)

  • 42,500 تومان

(داستانهای فارسی،قرن 14)

نقطه تسلیم

  • 895,000 تومان

(داستانهای فارسی،قرن 14)

پریشانی

  • 58,000 تومان

تردید... شک و دودلی! وقتی تردید به جان آدمی می‌افتد دیگر کوچک‌ترین نشانه‌ها برایت آیه‌ای قطعی است و قضاوتت را خواهی کرد، حتی بی‌منطق! آن‌وقت به رفتن می‌اندیشی، رفتن و اثبات خویشتن و دیگر فکر نمی‌کنی که کندن سخت نیست می‌توان رفت به سادگی، جایی دور از دسترس ولی آیا جایی برای ماندن هم داری؟! آن‌گاه هر اشارتی کوچک از عشق پناهگاهی می‌شود برای تکیه، برای اثبات خویش بدون آن که بدانی گاهی انتخاب‌های آدمی راه اصلاح یا برگشت ندارد و فهمیدن این عبارت که «ارزشش را نداشت!» خیلی دیر و خیلی دور رخ می‌دهد! چقدر بد است تردید و شک به آن که باید تکیه‌گاهت باشد و پناهت اما بدتر از آن، تصمیم‌گیری در پریشانی است و این که هیچ‌گاه نفهمی قضاوتت تنها از سر درهم‌ریختگی و پریشانی بوده یا این که درست قضاوت کرده‌ای!

صبر بلند

  • 33,000 تومان

از پنجره اتاق کارم بخشی از ساختمان شما پیداست. هوا خنکای باران دارد و کمی مه ‌گرفته است. کوه در دوردست‌تر در هوای پیش بارانی، پوسته تیره‌ای آن را پوشانده. هوا در شک میان باریدن و نباریدن، زمین و زمان را به انتظار خود سرگردان کرده، میان طراوت و خشکی، میان آمدن و نیامدن، میان رسیدن و نرسیدن. حالا ایستاده‌ام در حال و حسی که هم هست و هم نیست. می‌دانم که نمی‌داند. اما آن‌چه را که می‌آید نمی‌دانم چیست. و این حال و حس میان رفتن و نرفتن و میان این‌جا و آن‌جا مثل خوره روح را می‌خورد. از پنجره که دوباره بخشی از ساختمان را می‌بینم، به نظرم همه‌ چیز زیبا و دلرباست. زیبایی در فاصله میان این‌جا و آن‌جا. میان اکنون و زمانی که رویا است و در پیش. شاید همین فاصله، همین شک، همین بودن میان اکنون و رویا شیرین است. اگر بررسی کار تمام است و شیرینی رویا تلخ می‌شود. و گرمی فاصله به سردی می‌گراید و همه ‌چیز رنگ و بوی اکنونی به خود می‌گیرد. دیگر رویارویی نخواهد بود. و می‌دانم آن هم نمی‌ماند و آغازی است بر پایان. باز وسوسه رفتن دوباره روح را می‌خورد و قصد سفر می‌کنی، می‌دانی نه اینجایی هستی و نه آن‌جایی. باید فاصله را حفظ کرد و کوشید همیشه با تاخیر هیچ‌گاه نرسی!

صفحه‌ی 1