اکثر مردم شادکامی را یک احساس، به ویژه احساس لذت تلقی میکنند. ما اغلب رویدادهای لذتبخش و شادکامی را به هم مرتبط میکنیم. افراد زیادی بر این باورند که پول و یا ارضای دیگر غرایز مادی شادکامی یا خوشبختی میآورد، این تنها یک باور فردی نیست، بلکه بسیاری از نهادهای مهم اجتماعی ما نیز بر این باورند.
بهتر است شادکامی را نحوهی زیستن ببینیم، نه یک حالت موقتی که میآید و میرود. هیچ یک از ما هرگز نمیتوانیم قابلیتهایمان را به طور کامل کمال بخشیم، بلکه درجهای وجود دارد و آن ((تا آنجا که امکان دارد)) است. هر چه خودمان را بیشتر بشناسم، زندگیمان بهتر خواهد بود. اگر بتوانیم ورزش کنیم، بنویسیم، نقاشی کنیم، یا از قابلیتهایی که داریم به نحو احسن استفاده کنیم، احساس خوبی خواهیم داشت. ((اما احساس جزء مهمی نیست، بلکه فقط محصول حاشیهای رویش یا بالندگی است.))
شادکامی که در این کتاب یحث میشود ((نحوهای از زیستن است که ما را قادر میسازد به قابلیتهایمان کمال بخشیم و به سوی یک زندگی خوب حرکت کنیم.))