جستجو نتیجهای نداشت
نتیجه جستجو
از
تا
از آخرین دیدار پیتر و روباهش، پکس، یک سال میگذرد. روزگاری این دو جدانشدنی بودند، اما حالا زندگیشان فرسنگها از هم فاصله دارد. پکس و جفتش، بریسل، بچهدار شدهاند و باید توی دنیایی خطرناک، از تولههایشان محافظت کنند. پیتر هم بعد از جنگ یتیم شده و با تنهایی و احساس گناه گلاویز است. اما زندگی به پکس آسان نمیگیرد و مجبور میشود دوباره به پسری رو بیاورد که او را ترک کرده است...
ور پوشه را برداشت. پرسش روی آن - آیا زندگی شما هدفمند است؟ - شوکهاش کرد، مثل این که دستش را توی پریز برق فرو کرده باشد. با هیجان پوشه را باز کرد. خالی بود. ور ناامیدانه روی قفسه کتابها ولو شد. آیا زندگی شما هدفمند است؟ پرسش اساسی همین بود...