در سینما به دو طریق میتوان شاعر بود. یکی که گاه تصنعی هم هست، تنها بسنده کردن به کلام یا صورت ملفوظ شعر و الهام گرفتن از آن و یا کاربرد آن در دیالوگهای فیلم است، این شیوهای است که در سینمای معاصر ایران به کار میرود. در طریق دیگر، شعر به مثابه رابطه درونی در سینما مورد توجه قرار میگیرد، یعنی در نگرش خود سینماگر و در عمل زیباشناختی ساختن فیلم به وسیله وی، و این شیوه کیارستمی است. سینما برای او شیوهای است شاعرانه برای ورود به زندگی و یکی شدن با شخصیتها و فضاهایی که مورد کاوش قرار میگیرند. بدین علت است که در آثار، کیارستمی موضوع فیلم آنقدر اهمیت ندارد که نحوه ورود به آن و تبدیلاش به اثری شاعرانه.