ماجرای دیگری از مکس و خواهرش رابی. این بار مکس کوچک و بیتجربه برای خرید هدیهی تولد مادربزرگ به بازار میرود. او که نمیداند پول، محدود است با خریدهای دلبخواهی، کیف پول خواهرش را کمکم خالی میکند. تا جایی که حتی برای برگشت به خانه پولی برایشان باقی نمیماند.