بروس وین مُرده. وارث جوان امپراتوری وین هفت سال پیش ناپدید شد. ثروت انبوه او را بخشیدند و موج جرایمی که با قتل فجیعانهی والدینش آغاز شد، شهر گاتهام را به جهنم تبدیل کرده. آخرین سنگرهای مقاومت در برابر فساد، یعنی پلیسهایی که نمیشود خریدشان و دادستانهایی که از تهدید نمیترسند، کمتعداد و ضعیف شدهاند؛ و خیلی سریع به کمک احتیاج دارند.
یک دنیا دورتر، در زندانی هیمالیایی، مردی سرسخت و بدون نام هر روز برای زنده ماندن میجنگد. هفت سال را به گشتن دور دنیا و مطالعه ذهن مجرمان گذرانده تا پاسخی برای معمای زشت کودکیاش پیدا کند. اما گویا در این مدت چیزی هم دنبال او میگشته. بروس وین اینجا، در تاریکترین گوشههای خشمش، به هویت خویش پی میبرد و مردی معمولی، اسطوره میشود.