رویکردهای متعارف به موضوع خشونت در متون علوم سیاسی با این حکم وبری آغاز میشوند که دولت، نهادی با حق انحصاری استفاده از خشونت است. اما این حکم نه چیزی در مورد چگونگی مدیریت خشونت در جوامعی که به این مرحله از رشد سیاسی و توسعه اقتصادی نرسیدهاند میگوید و نه چیزی در این مورد که جوامع چگونه یعنی با گذار از چه مراحلی از پیچیدگی نهادی و سازمانی به این مقام میرسند.
کتاب حاضر تلاشی است برای پاسخی به این هر دو پرسش از طریق بررسی نوع نظامهایی که بشر در طول تاریخ مکتوباش تأسیس کرده است. نظامهایی که در کلیتشان به دو گروه مجزا مشتمل بر نظامهای برخوردار از دولتهای طبیعی یا همان نظامهای با دسترسی محدود در یک سو، و نظامهای با دسترسی باز در سوی دیگر، تقسیم میشوند.
جایگاه و مدیریت خشونت در هر دو مورد موضوع بررسی قرار میگیرند تا عوامل تأثیرگذاری که توانستهاند گذار از یکی به دیگری را سبب شوند مورد واکاوی قرار گیرند.