الکس هیوارد، فرزند سفیر کانادا در تهران است. یکی از بچههای محله جوادیه به نام سیاوش که زبان انگلیسیاش خوب است، به او زبان فارسی یاد میدهد. الکس ماجرای یک دوره مسابقات فوتبال در جوادیه را از زبان سیاوش میشنود و یک تیم از بچههای کانادایی را برای شرکت در این مسابقات معرفی میکند. اما کار به همین جا ختم نمیشود. تیمهایی از کشورهای دیگر هم از راه میرسند؛ اسپانیا، ایتالیا، ژاپن، چین، سوئیس، آرژانتین، برزیل و...
عربهای کوچه مروی و نوجوانهای کارگر افغانستانی هم تیم معرفی میکنند. به تدریج یک جام جهانی کوچک با حضور نوجوانان کشورهای مختلف در جوادیه برپا میشود...