جستجو نتیجهای نداشت
نتیجه جستجو
از
تا
شبی آرام چون دریای بیجنبش. سکوت ساکن سنگین سرد شب. مرا در قعر این گرداب بیپایاب میگیرد. دو چشم خستهام را خواب میگیرد. من اما دیگر از هر خواب بیزارم. حرامم باد خواب و راحت و شادی. حرامم باد آسایش. من امشب باز بیدارم.
ای مهربانتر از من با من در دستهای تو آیا کدام رمز بشارت نهفته بود؟ کز من دریغ کردی؟ تنها تویی مثل پرندههای بهاری در آفتاب مثل زلال قطره باران صبحدم مثل نسیم سرد سحر مثل سحر آب