در سالهای اخیر شاهد بحثهایی درباره حضور نداشتن زنان در فلسفه، تصویر زنان در آثار فلسفی، دلایل گوناگون «مردانه» بودن این رشته و پیشنهادهای مختلف برای نوعی فلسفه فمینیستی بودهایم. این بحثها در حوزههای گوناگون رخ دادهاند؛ از اخلاق و فسلفه سیاسی گرفته تا حوزههایی که درآنها پرسشهای مربوط به جنسیت معمولا به طور طبیعی کمتر سربرمیآورد، مانند معرفتشناسی، متافیزیک و فسلفه علم. در متن حاضر چند ویژگی اصلی فلسفه فمینیستی معاصر را بررسی میکنیم و پیشنهادهایی برای آینده آن میدهیم.