با اینکه چله تابستان است، مه بر هوای پشت پنجرهها سنگینی میکند. هری پاتر نگران و دلواپس در اتاقش منتظر نشسته تا البوس دامبلدور شخصا به دیدنش بیاید. یکی از آخرین بارهایی که هری مدیر مدرسهاش را از نزدیک دید، در طول نبردی سهمگین و تنبهتن با لرد ولدمورت بود و هری هنوز هم باورش نمیشود البوس دامبلدور بخواهد واقعا به خانه خانواده درزلی سر بزند. چرا پروفسور دامبلدور تصمیم گرفته الان به دیدنش بیاید؟ چه اتفاقی افتاده که نمیشود تا چند هفتۀ دیگر که هری به هاگوارتز برمیگردد منتظر بماند؟ ششمین سال تحصیلی هری در هاگوارتز از همین حالا غیرعادی آغاز شده و دنیای ماگلها و جادوگران نیز رفتهرفته درهم میآمیزد...