پیپ بارتلت، عاشق حیوانات جادویی است و همیشه کتاب راهنمای موجودات جادویی را مطالعه میکند. یکی از روزها که والدین دانشآموزان به مدرسه میآیند تا آنها را با مشاغل مختلف آشنا کنند، پدر یکی از همکلاسیهای پیپ که شرکت پرورش اسبهای تکشاخ دارد، با چند اسب تکشاخ برای نمایش به مدرسه میآید. پیپ که تنها کسی در مدرسه است که میتواند با حیوانات جادویی حرف بزند، سوار یکی از اسبهای تکشاخ میشود و دور حیاط مدرسه چرخ میزند. ولی پیپ یک چیز را در مورد اسبهای تکشاخ نمیداند، اینکه آنها عاشق خودنمایی و پز دادناند. پس از چند لحظه، بقیهی اسبهای تکشاخ حسودیشان میشود و همگی دور حیاط مدرسه میدوند و محوطه را به هم میریزند و به ماشینهای پارکشده خسارت وارد میکنند.
پدر و مادر پیپ که از علاقهی او به حیوانات جادویی اطلاع دارند، تصمیم میگیرند در تعطیلات تابستانی او را به خانهی خاله اِما بفرستند. خاله اِما صاحب یک کلینیک مخصوص موجودات جادویی است...
پیپ بارتلت مجموعهای پر از هیجان و حادثه است. داستان کتاب بامزه و گیراست و نویسنده هیچ فرصتی را برای استفادهکردن از کمدی از دست نداده است. طرفداران ژانز فانتزی از ماجراجوییهای بامزهی پیپ و جاروجنجالهای خندهدار داستان لذت خواهند برد.