والت ویتمن، شاعر پرآوازه آمریکایی، در شعر «آواز خودم» میگوید «زندهباد هر آنکه ناکام مانده» او در این فراز با زیرکی نشان میدهد که ناکامی نه یک رخداد گذرا، بلکه وضعیت مستدام زندگیهای ماست. با این حساب، شکست نه مقدمه پیروزی، که مقدمهای است برای شکستی دیگر. فرهنگ بشری همواره ناکامی و شکست را بیراههای میدانسته در حاشیه جاده اصلی موفقیت و کامیابی، اما جو موران در این کتاب ناکامی را وضعیتی اصیل میداند و ما را به بصیرتی فرامیخواند که ساموئل بکت سرلوحه زندگیاش قرار داده بود: در جوانی ناامید شو و پشت سرت را نگاه نکن. موران با نگاهی تیزبین تصور ما از اسوههای موفقیت و کامیابی را واژگون میکند و نشان میدهد که چگونه سرگذشت آنها نیز از شکست آغاز شد و به شکست انجامید. او ادبیات و فلسفه و روانشناسی را به هم میآمیزد تا نیروی تسلیدهنده و امیدبخشی را آشکار کند که در پس ناکام ماندن نهفته است. به تعبیر موران، کلام تسلیبخش هم آراممان میکند و هم سرذوقمان میآورد؛ پس ای همقطاران ناکام، به پیش!