این فشار که باید همه چیز را بدانیم معضلی حقیقی است؛ اما بسیاری از افراد با آگاهی از دانش مغزی و علم به ارزش تقلا و گشودگی موفق شدند این باور را کنار بگذارند. چقدر پیش میآید که افراد با ترس از اینکه بهقدر کافی نمیدانند، وارد کلاس درس یا یک جلسه کاری شوند؟ حال اگر افراد این لحظات ندانستن را بپذیرند و تمایل بیشتری به پذیرش دشواری و تقلا داشته باشند، چقدر رهاییبخش خواهد بود؟ انسانها باوری کذایی دارند مبنی بر اینکه همه چیز را باید بدانند. حال اگر این باور را کنار بگذارند و در عوض، از عدم اطمینان استقبال کنند، روش زندگیشان تغییر خواهد کرد و تعاملاتی سازندهتر را تجربه میکنند. اگر افراد با این رویکرد وارد مکالمات شوند، عملکرد شرکتها بهتر میشود، دوستیها گسترش مییابد و افراد در عین آرامش، کارایی و تاثیرگذاری بیشتری خواهند داشت.