کلمنت در عشق و اسلحه راوی نوجوانی را برمیگزیند که با مادرش در یک اتومبیل کهنه در محوطه کنار کاروانهای اقامتی زندگی میکند. مادر به فلوریدای امریکا آمده و قرار بوده فقط با این ماشین یک توقف کوتاه داشته باشد، اما توقف چهارده سال طول کشیده.
دختر او راوی روابطشان با آدمهایی مانند خودشان است. طردشدگانی که در آن محوطه بزرگ زندگی میکنند. از سویی در نزدیکی ماشینشان منطقهای پر از تمساح وجود دارد که ثروتمندان با اسلحه برای شکارشان میآیند. این میان حضور یک مرد همهچیز را دگرگون میکند، مردی که میخواهد مقابل شر بایستد، مقابل اسلحه، و رمان تبدیل میشود به روایتی شگفتآور از عشق و خشم و میل به اسلحه. آیا اسلحه میتواند قهرمان را رستگار کند؟