رورشاخ پس از پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینهسو تا، دومین آزمون پرکاربرد شخصیت در محیطهای بالینی است. جدای از دشواری ذاتی تفسیر رورشاخ، گویا پیوندی ابدی بین منتقدان روانسنجی و رورشاخ برقرار است. همواره، تمام فرضیههای تفسیری رورشاخ زیر ذرهبین روانسنجها قرار داشته است. ایجاد تعادل بین تدوین فرضیههای تفسیری روا و معتبر و حفظ غنای یافتههای فرافکنی موجود در پروتکل رورشاخ نه کاری ساده و نه از توان هر کسی ساخته است. با این وجود، اکسنر در کتاب حاضر، با علم به انتقادهای روانسنجی، تلاش کرده فرایند تفسیر رورشاخ را با انتخاب معتبرترین و رواترین متغیرها و همچنین حفظ غنای ذاتی یافتههای رورشاخ به صورت سیستماتیک آموزش دهد.