تونی فیدل ساختن را نوشته است چون هر کسی نیاز دارد کاری معنادار انجام دهد و حقش است که معلم و مربی داشته باشد؛ کسی که این روند را دیده باشد، انجامش داده باشد و بشود امیدوار بود که در سختترین شرایط کاری هم بتواند کمک کند. معلمی که پاسخها را تحویل شما نمیدهد ولی سعی میکند کمکتان کند تا معضلات خود را از منظری تازه ببینید و راهحل خودتان را پیدا کنید.
هر جایی از این کتاب را که باز کنید توصیه یا داستانی را میخوانید که برایتان جالب یا کاربردی است. چیزی که به کارِ بحرانِ امروزتان بیاید. چون همیشه بحران وجود دارد؛ یا بحرانی شخصی، یا سازمانی یا رقابتی.
بیشتر کتابهای مربوط به کسبوکار نظریهای اساسی دارند که حدود سیصد صفحه میشود. اگر بهدنبال دریافتِ توصیههای خوب و گسترده در زمینههای مختلف هستید، لازم است چهل کتاب بخوانید؛ مدام آنها را ورق بزنید تا تکهای اطلاعات بهدردبخور به دست آورید. فیدل در این کتاب فقط چیزهای بهدردبخور را آورده است.
ساختن برای هر کسی است که میخواهد چیزی تازه بسازد، کسی که بهدنبال رسیدن به چیزی برتر است، کسی که نمیخواهد وقت باارزش خود را در این سیاره باارزش هدر دهد.