به نظر میرسد آموزشهای بودا درباره آناتاء یا ناخودء برای اغلب غربیها رازآلود است. وقتی که عبارت «ناخود» را میشنویم، گمان میکنیم بودا به پرسشی پاسخ میدهد که ریشه در فرهنگ ما دارد اینکه خود یا روح وجود دارد یا نه؟ - و پاسخی که انحرافی و گیجکننده است. گاهی به نظر میرسد که پاسخ منفی است، اما بودا به یک «نه»ی واقعی ملزم نیست - اگر خودی وجود نداشته باشد، چگونه می توان دوباره متولد شد؟ گاهی به نظر میرسد که در پاسخ او یک «بله» ضمنی پنهان است، اما چرا استخراج این «بله» اینقدر دشوار است؟ اگر قرار باشد تنها یک نکته از تمام این گفتگوها در خاطرتان بماند، به یاد داشته باشید که بودا، در آموزش درباره ناخود، به پرسش وجود یا عدم وجود «خود» پاسخی نمیدهد. این پرسش عملا کنار گذاشته شده است...