طرحواره سبک واحدی از مشاهده، فکر و احساس درباره اوضاع به ما تحمیل میکند و موجب میشود تا برحسب عادت، همواره به شیوهای یکسان به این شرایط واکنش نشان دهیم. بهعلاوه واکنش ما نهتنها بر این امر صحه میگذارد که اوضاع را همانطور مد نظر قرار دهیم که طرحواره میگوید بلکه حق انتخاب ما را بهشدت محدود میکند. اما مشاهده این عادات هیجانی با توجهآگاهی باعث میشود که به میزان کمتری تحت سلطه آنها باشیم. و قادر خواهیم بود که بیش از پیش خودمان را از تحریفهای ایجاد شده توسط آنها رها سازیم. به تدریج، هنگامی که این الگوها قدرت خود را از دست میدهند، ما قادر به درک امور به شیوهای متعادلتر میشویم و این فرصت را داریم که به جای یک واکنش خودکار منفرد و ثابت، پاسخ انعطافپذیرتری داشته باشیم. در واقع، توجهآگاهی توانایی ما را برای شنیدن نجواهای احساسات و افکار نهفته که در اعماق میخروشند، بالا میبرد. تارا بنت-گلمن در کتاب «کیمیاگری هیجانی»، با مهارتی فوقالعاده مراقبه توجهآگاهی و طرحوارهدرمانی را با هم ترکیب میکند و از سمت آموزههای مراقبهای به سوی ظرافتهای درمان شناختی گام برمیدارد. او به منظور آرام کردن ذهن و رهایی از هیجانات آشفتهساز، با تلفیقی از سنت و مدرنیته، آموزههای خرد شرق را با جدیدترین یافتههای درمان شناختی و علم اعصاب پیوند میزند و به خوبی نشان میدهد که توجهآگاهی چگونه میتواند ما را از چنگال عادات هیجانیای که بازدارنده شادی هستند، رها سازد.