بهروز بوچانی (1362)، نویسنده و مستندساز و روزنامهنویس ایرانی، خاطره دوزخ را با خود دارد. او که پیش از ترک ایران در حوزه محیط زیست و مسائل کردها مشغول به فعالیت و نوشتن بود، ناچار شد تا ایران را به مقصد استرالیا ترک کند و این آغاز راهی بود که از او نویسندهای رنجدیده ساخت. بوچانی بعد غرق شدن قایق مهاجران غیرقانونی از مرگ گریخت، اما در اقدام بعدیش به دست گارد نیروی دریایی استرالیا دستگیر شد و همراه مهاجران دیگر به جزیره مانوس فرستاده شد. او در این ناکجاآباد، که حق خروج از آن را نداشت و شبیه یک تبعیدگاه مخوف بود، نوشتن کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان را پنهانی آغاز کرد. او خاطرات و تجربههایش را در قالب رمان به زبان فارسی مینوشت و از طریق پیامرسان واتسآپ برای امید توفیقان میفرستاد، که در نهایت منجر به انتشار کتابش شد. و اینگونه بود که ناگهان جهان از طریق ادبیات و کلمات فهمید چه بر بوچانی و دیگران رفته. کتاب برنده جایزه بسیار معتبر «ویکتوریا» شد اما دولت استرالیا اجازه نداد او برای دریافت جایزهاش از جزیره خارج شود. فشار رسانهها و ستایش نشریات معتبری چون نیویورک تایمز، گاردین، واشنگتنپست و... نیز کتاب تکاندهندهاش را بیش از پیش مطرح ساخت و عملا کاری کرد که او بالاخره در اواخر نوامبر 2019 از دوزخ مانوس آزاد شود و به نیوزلند برود.
کتابی که در دست شماست روایتی است از مردی که چند بار مرگ را تجربه کرده و حالا با قدرت ادبیات، آزادیاش را به دست آورده. کتابی که بعید است تصاویرش را فراموش کنید...