باریس آکونین آغاز کمدی دوپردهایاش، مرغ دریایی را از پایان نمایش مرغ دریایی چخوف وام میگیرد و در ادامه تجربهای طنازانه را در حوزه ادبیات معمایی پستمدرن پیش چشم خواننده رقم میزند. صحنه اول مرغ دریایی آکونین تقریبا بیکم و کاست همان صحنه چهارم (پایانی) نمایش چخوف است اما هم خواننده و هم کسان نمایش قرار است با پرسشی چالش برانگیز و کلیدی روبهرو شوند: چرا فرض را بر این گذاشتهایم که مرگ کنستانتین تریپلف خودخواسته بوده؟ چرا فرض نکنیم او قربانی جنایتی حساب شده است و جنایتکاری حالا در جمع ماست؟ نویسنده در پاسخ به مدد مهارت نمایشپردازی و نگاه تیزبین و شوخ و قلم برندهاش چندین پایان محتمل را به ما عرضه میکند. در مرغ دریایی آکونین به تعداد حاضران مظنون و روایت ناشنیده (هم از لحظه مرگ تریپلف و هم از گذشته دور) داریم و حتی کارآگاه هم در این کارزار بیگناه فرض نمیشود، چون هیچچیز آنطور که به نظر میرسیده و باور داشتهایم نیست و تکتک حاضران حرف های تازهای برای گفتن دارند. آکونین در مرغ دریایی جهانی تازه خلق کرده و توجه به پارودی، بینامتنیت، درهمآمیزی ژانرها، تاکید بر وجه نمایشی و فراداستانی در متن ما را به جهان تازه او نزدیکتر خواهد کرد.