فرض کن بهترین دوستت را به قتل رساندهای؛ چه حسی دارد؟
تصور کن فکر میکنی بهترین دوستت را به قتل رساندهای و بقیه هم همینطور فکر میکنند. فرض کن حقیقتی که تو در ذهن داری اصلا برای کسی اهمیت ندارد. بعد از اینکه لوسی در حال پرسه زدن در خیابانها، آغشته به خون بهترین دوستش، سوی، پیدا میشود. همه فکر میکنند او یک قاتل است. لوسی و سوی دختران طلایی شهر کوچک خود در تگزاس بودند؛ زیبا باهوش و حسادت برانگیز. لوسی با یک مرد رویایی و ثروتمند ازدواج کرد. سوی محبوب همه بود، به خصوص بین مردان شهر. سالها از آن شب و حشتناک میگذرد، شبی که لوسی نمیتواند چیزی از آن به خاطر بیاورد و از آن زمان به لسآنجلس نقل مکان کرده و زندگی جدیدی را آغاز کرده است.
اما اکنون پادکست جنایت واقعی و فوقالعاده موفق «به دروغ گوش بده» و مجری بسیار خوب آن، بن اونز، تصمیم گرفتهاند در مورد قتل سوی برای فصل دوم این پادکست تحقیق کنند. لوسی مجبور میشود به جایی برگردد که قول داده بود اگر مسئله مربوط به پرونده قتل دوستش باشد، پایش را آنجا نگذارد؛ حتی اگر مظنون آن پرونده خودش باشد.حقیقت درست جلوی چشمان شماست، فقط کافی است خوب گوش دهید.