سقوط پاریس به لحاظ سبک، نخستین طلیعه رئالیسم انتقادی در روسیه استالینی است. نویسنده با شرح ماجراهایی از درون جامعه فرانسه، در واقع بیکفایتی مسئولان کشور خودش، روسیه آن روز، را که سادهاندیشانه فریب تبلیغات گوبلز را خورده، مرعوب و بیعمل شده بودند و پس از هجوم هیتلر نیز خود را باخته، سراسیمه فرار کرده و ملت را وانهاده بودند، برملا میسازد و آنان را مورد عتاب و اخطار قرار میدهد. ارنبورگ در عین حال با بیدار ساختن احساسات میهندوستی جوانان از هر گروه، آنها را به مقاومت، فداکاری، دفاع و اقدام در برابر مهاجمان برمیانگیزد.افزون بر ارزشهای ادبی، اجتماعی و تاریخیاش، این رمان واجد اهمیت درجه اول هنری است: هنر تحسینبرانگیز نویسنده در بیان مراحل تکامل روانشناختی شخصیتهای داستان، به ویژه قهرمانان زن رمان، به نحو درخشانی در این اثر متجلی است. ارنبورگ با نگارش این داستان نشان داده که قادر است سنن هنرمندانه نویسندگان بزرگ روس: داستایفسکی، تالستوی، تورگنیف و... را در همه ابعاد متفاوت آن تکامل ببخشد و آنچه را در رساله کار نویسنده به طور نظر مدعی بوده، خود در عمل از عهده برآید.