رمان «کتاب ساحلی» داستان زندگی دختری به نام ژانویه را روایت می کند، نویسندۀ کتاب های عاشقانه که راز ناخوشایندی را دربارۀ پدرش کشف کرده و ایمانش را به روابط عاشقانه از دست داده و دیگر قادر به نوشتن پایان های خوش برای کتاب هایش نیست؛ تا زمانی که دیدار دوبارۀ هم دانشگاهی سابق و رقیب فعلی اش باعث می شود خود و باورهایش را به چالش بکشد. «کتاب ساحلی» داستانی عاشقانه را بهانه می کند تا به موضوعات تفکربرانگیزی مانند عشق، رازهای خانوادگی، خیانت، شکست، و بازگشت به باورهای گذشته بپردازد و نشان دهد اعتقادات و پیشداوری های ذهنی چطور می توانند مانعی برای رسیدن به شادی و خوشبختی باشند.