رویارویی با ویتگنشتاین، این ناشناخته ماندهترین فیلسوف قرن بیستم، میتواند بسیار هیجانانگیز باشد. هرچند ساختار فلسفی اندیشههای وی دشوار، آثارش به سختی قابل درک و زندگی وی بسیار عجیب بهنظر میرسند. ویتگنشتاین شخصیتی است که برخی وی را بزرگترین فیلسوف بعد از کانت دانسته و وی را به دلیل ارائه تصویری فلسفی از جهان، گالیله جدید نامیدهاند و برخی دیگر به وی به عنوان «نابود کننده فلسفه» به دیده تحقیر نگریستهاند. ویتگنشتاین اندیشمندی بود که افکارش به همان سختی قابل درک هستند که روش زندگی او قابل توضیح است. با وجود اینکه طبقهبندی شخصیت ویتگنشتاین از هر نظر آسان نیست، اما بیتردید وی انقلابی در فلسفه ایجاد کرده و هر کسی که تلاش نموده معمای این فیلسوف نابغه را حل کند، تنها این معما را پیچیده تر کرده است. فیلسوفی که پیامدهای اندیشه اش بسیار عظیم و غیرمنتظره بودهاند، به نحوی که ادعا میشود: «هیچ فیلسوفی به اندازه وی فلسفه آنگلو- آمریکایی قرن بیستم را تحت تاثیر خود قرار نداده است»، فیلسوفی که برتراند راسل وی را به عنوان نمونه کامل یک نبوغ و مشهورترین فیلسوف معاصر آلمانی زبان در کشورهای آنگلوساکسون قلمداد کرده است.