این کتاب میکوشد به پیشبرد «نقشهبرداری شناختی» از منظومه جهان معاصر کمک کند و پس از ارائه توصیفی کوتاه از ویژگیهای اصلی سرمایهداری معاصر، طرحی کلی از خطوط اصلی ایدئولوژی مسلط به دست دهد، آن هم با تمرکز بر پدیدههای ارتجاعی (و مشخصا شورشهای پوپولیستی) که در واکنش به تخاصمهای اجتماعی سر برمیآورند.
نیمه دوم کتاب به دو جنبش اشغال والاستریت ـ میپردازد و پس از آن، از خلال بحثی درباره سریال وایر، با این پرسش دشوار درگیر میشود که چگونه میتوان با سیستم مبارزه کرد و به فرایندهای پیشرفته و پیچیده آن دامن نزد.
وقایعی مانند جنبش اشغال والاستریت و بهار عرب و تظاهرات در یونان و اسپانیا و نظایر آن را باید نشانههایی از آینده تعبیر کرد. به عبارت دیگر، باید روی گردانیم از منظر تاریخی گرایانه معمولی که یک واقعه را از طریق زمینه و پیدایش آن درک می کند. طغیانهای رهاییبخش رادیکال را نمیتوان اینگونه درک کرد: به جای تحلیل آنها به عنوان بخشی از پیوستار گذشته و حال، باید آنها را در منظر آینده بیاوریم و همچون تکهپارههایی محدود و کج و معوج (و گاه حتی منحرف) از یک آینده اتوپیایی در نظر بگیریم که به منزله پتانسیلی پنهان در حال حاضر نهفته است.