آن در بروژ دوران رنسانس، آنا در وین هم عصر با زیگموند فروید و آنی در هالیوود امروزی زندگی میکنند. هر 3 از دوره خود ادراک متفاوتی دارند. نقشهایی را که مردان به آنها تحمیل میکنند، پس میزنند، آنها در جستجوی سرنوشت واقعی خود هستند. 3 زن در 3 زمان متفاوت که با این وجود دستهایشان را به هم میدهند...
اطراف این زنان را دود غلیظی از خشم، انسانهای خبیث، فریبکار، خائن، محتاط... فرا گرفته است.
خلاصه، یک گروه باله از کسانی که آینه را به شما نشان میدهند اما از نگاه کردن در آن پرهیز میکنند. در آن دنبال چه هستند؟ دیگری آن. آنا و آنی، هر کدام به روش خاص خود، سعی میکنند با واقعیت کنار بیایند. آنها بهای آن را میپردازند. آنها از وقتی که میفهمند زندگی کافی نیست در آرزوی به دست آوردن نوعی اتحاد هستند.