جستجو نتیجهای نداشت
نتیجه جستجو
از
تا
در یادداشتهایی که پیش رو دارید، احسان به مثابه یک مسافر همیشگی آدمها را واکاویده و دیدگاههای مختلفشان را به چالش کشیده است. او گاه مثل یک چشم سوم عمل کرده و گاه خود بخشی از ماجرا بوده است. بررسی یادداشتهای او در مجموعه «شیوه دلبری و متروآشوبی» علاوه بر آن که ما را با نگاه ویژه او آشنا میکند، میتواند به عنوان سندی از وضعیت اجتماعی تهران دهه نود به یادگار بگذارد.
پوتینها انقدر بزرگ و سنگین بودکه پا به پایم نمیآمدند، میدویدم، اما توی گل فرو میرفتم و زمین میخوردم و عراقیها نزدیکتر میشدند. یکی از پوتین ها از پایم درآمدو بندهای سیاه لنگه دیگر دور پایم پیچیده بود. میدویدم و پوتین را روی زمین میکشیدم.