کلیله و دمنه را چندتن از بزرگان به نثر فارسی درآودهاند. نامدارترینشان کار ابوالمعالی نصراللهبن عبدالحمید (نصرالله منشی) است. این ترجمه در نیمهی نخست سدهی ششام هجری برای بهرامشاه غزنوی فراهم شد که ترجمهای امین قلمداد نمیشود. خواندناش برای فارسیزبانان امروز بسی دشوار مینماید و به عنوان یکی از متون فارسی در آن دوره شایستهی بررسی است نه به عنوان ترجمهای از کلیله و دمنه.
اما در برگردان پیشرو:
1. ویراستهی منفلوطی مرجع بوده که متنی روا در سرزمینهای عربی و کتاب درسی دانشگاهی در این کشورها است، و با همکاری حسن طباره بر پایهی نسخهی سیلوستر دو اساسی و چاپهای مصر و بیروت فراهم آمده.
2. مقدمهی علیبن شاه فارسی را دارد که در ترجمههای ابوالمعالی و بخاری نیامده است.
3. من به متن پهلوی بر زویهی طبیب که به وسیلهی روزبه دادویه (ابن مقفع) به عربی برگردانده شده است، نه چیزی افزودهام و نه چیزی از آن کاستهام.
4. کوشیدهام که جامهی زیبای فارسی امروز را بر تن متن بپوشانم.