هنر بخشی از فرهنگ است چرا که فرهنگ خود انسان است. و همین بخش از هستی اوست که انسان را انسان میکند. وجه تمایز ما و حیوان همین است. هنرمند برای ساختن فرهنگ، برای آفرین باید آزاد باشد که آنچه را میخواهد، انجام دهد. اگر تسلیم بازار شود، اگر قواعد آن را بپذیرد و از آفرینندگی دست بکشد، از هنرمند بودن انصراف داده است.
من آن دسته از تاجرانی را که از کسب و کار خود هنر میسازند ستایش میکنم و به همین ترتیب برای هنرمندانی که از هنر خود تجارت میسازند متاسفم.
و در این جهان در حال جهانی شدن، هنر و فرهنگ به سبب قدرتشان از ما ربوده شدهاند و در خدمت همان هدف تجاری یعنی سود بیشتر درآمدهاند.
...
میدانیم که جوامع از طریق ساختارهایی متعارض پیش میروند: پس چطور میتوانیم بپذیریم که در این تعارضات و درگیریهایی که چه خوشمان بیاید و چه نیاید بخشی از آن هستیم نوعی معافیت برای آدمهای خیلی نجیب و پاک وجود دارد؟ چنین چیزی در کار نیست، ما همواره یا متحد سرکوبشدگانیم یا شریک سرکوبگران.