دیگر امر بر این دایر نیست که بدانیم کجا میرویم یا اینکه با قوانین درونی پیشرفت تاریخ همگام شویم. به جایی نمیرویم و تاریخ مسیر ازپیشبودهای ندارد. نباید هیچچیز از تاریخ انتظار داشت یا چیزی را فدای آن کرد. دیگر امر بر این دایر نیست که خود را قربانی راهی برین کنیم که بازخرید رنجهایمان باشد و بهای فداکاریهایمان را با بهره بپردازد. از این پس، برعکس، امر بر این دایر است که ما چه میخواهیم و در جستجوی چه هستیم. منطق سرمایه ما را تا آستانه آزادی هدایت کرده است. اما بهشرطی میتوان از این آستانه گذشت که به جای تعقل تولیدی، تعقل دیگری بگذاریم. این کار فقط از خودِ مردمان ساخته است. هیچگاه قلمرو آزادی از فرایندهای مادی نتیجه نمیشود: قلمرو آزادی تنها با عمل بنیادی و خلاق آزادی که آزادی را بهمثابه خودبنیادی مطلق در نظر گیرد، و آن را هدف نهایی هر شخص ببیند، مستقر میشود.