آنتال سرب

سفر در مهتاب

ارژی اما نخوابید. او، با پیشانی در هم کشیده و دستان قلاب شده زیر سرش، ساعت‌ها روی تخت دراز کشید و فکر کرد. زن‌ها معمولا در بیدار ماندن و فکر کردن در تخت بهتر هستند. این که میهایل می‌توانست کارهایی بکند و چیزهایی بگوید که او قادر به درکشان نبود، امری واقعا تازه و تعجب‌آور نبود.او برای مدتی این فقدان درکش را، به این روش که هوشمندانه سوالی نمی‌پرسید و طوری رفتار می‌کرد که انگار با هر چیزی که به میهایل مربوط می‌شد آشنایی ازلی داشت، با موفقیت پنهان نگه داشته بود. او می‌دانست این مهارت مفروض ناگفتنی، که میهایل آن را هوش زنانه غریزی موروثی او می‌پنداشت، نیرومندترین وسیله برای کنترل و حفظ میهایل بود.میهایل پر از هراس و دلهره بود و نقش ارژی تسلی دادن به او بود.